شما فرزندان خود را راه اندازي کرده ايد، وام مسکن را پرداخت کرده ايد - و شايد حتي بازنشسته شده ايد. اکنون، بالاخره وقت داريد تا آن مقاله يا کتاب اول شخص را بنويسيد که در تمام اين سال‌ها به آن فکر مي‌کرديد.


اما از کجا بايد شروع کرد؟ اجازه ندهيد آن صفحه خالي شما را بترساند. اين استراتژي‌هاي آسان به شما کمک مي‌کند از بلوک نويسنده خود عبور کنيد و داستان خود را ادامه دهيد.


با گرفتن شروع کنيد


اليزابت گيلبرت، نويسنده پرفروش، «بخور، دعا کن، عشق بورزم» را با اين جمله‌اي که «من در واتربري، کانکتيکات به دنيا آمدم» شروع نکرد. فصل اول او در ميانسالي با «کاش جيوواني مرا مي بوسيد» آغاز شد.


چه کسي ادامه نمي دهد؟ چه در مورد شغل دبيرستاني خود در سن پنج و نيم مي نويسيد يا در مورد مبارزه با سرطان در سن 40 سالگي، از لحظه اي شروع کنيد که داستان شخصي شما از قبل شروع به گرما مي کند. آن لحظه مهيج مي‌تواند شما را در کل فرآيند نوشتن راهنمايي کند: فقط آن حکايت‌ها، آن خاطرات، صحنه‌هايي که نور را بازتاب مي‌کنند را به قسمت آغازين اضافه کنيد.


نشونش بده، نگو با رنگ و جزئيات


به نوشته هاي خود جان بدهيد. به سادگي ادعا نکنيد که لازانيا مادربزرگتان خوش طعم ترين وعده غذايي بوده است. در عوض، خوانندگان خود را به اين نتيجه‌گيري راهنمايي کنيد: اجازه دهيد سس گوجه‌فرنگي را بو کنند و تکه‌هاي پونه کوهي را در پنير ريکوتا ببينند. از کلماتي براي ترسيم پرتره مادربزرگتان از نماي نزديک استفاده کنيد:  چشمان او، دستانش، خميده پشتش. بنويسيد که او چگونه روزها را براي يک غذاي تعطيلات آماده مي کرد، زيرا معتقد بود، گويي اين دين او بود، که غذا عشق است.


کارآگاه بازي کن


حتي اگر در مورد زندگي خود مي نويسيد، گزارش خود را از آن با تحقيق و گزارش غني کنيد. حافظه خود را با کندن رومه هاي مربوط به دوره زماني که در مورد آن مي نويسيد، بيدار کنيد. از ساير اعضاي خانواده براي خاطراتشان بپرسيد. آنها ممکن است چيزها را به گونه اي متفاوت به خاطر بسپارند، اما حتي اين به شما کمک مي کند تا نسخه خود را بشناسيد.


کارهاي پا را انجام دهيد


شايد خانواده شما ديگر مالک آن مزرعه قديمي در جاده Butter Churn نباشند. اما از آنجا خارج شويد، آن طرف خيابان پارک کنيد و اجازه دهيد خطوط مناظر و عطر هوا شما را به ياد گذشته بياندازد. هر حافظه کوچک يک رشته است. آن را بکشيد، و چيز جديدي در انتهاي ديگر ظاهر مي شود.


حقيقت را بگو


سعي نکنيد يک قهرمان - يا يک شرور باشيد. داستاني که در آن خود را کامل - يا کاملاً وحشتناک - به تصوير مي‌کشيد، به اندازه يک داستان صادقانه و ظريف در مورد يک شخص واقعي جالب نيست: ناقص و شگفت‌انگيز، در تجارت گيج‌کننده زندگي غافلگير مي‌شويد، سعي مي‌کنيد خوب انجام دهيد، اما اغلب فقط مي‌افتيد. کوتاه از هدف اگر شما به سادگي انسان باشيد، خواننده شما ارتباط برقرار مي کند.


فقط انجامش بده


هنوز مطمئن نيستيد که از کجا شروع کنيد؟ اين را امتحان کنيد: فقط شروع به نوشتن کنيد. خود را مجبور کنيد که کلمات را در صفحه قرار دهيد. 30 دقيقه، يک ساعت، تا جايي که مي توانيد در يک برنامه منظم اختصاص دهيد و با آن مانند يک شغل رفتار کنيد.


وانمود کنيد که رئيسي داريد که انتظار دارد شما را پشت ميزتان ببيند و در حال نوشتن باشد!


اگر نثر شما کامل نيست نااميد نشويد. انتظار داشته باشيد اولين جملات شما ناخوشايند باشد و صداهايي که به شما مي گويند داستان شما به اندازه کافي مهم نيست را ناديده بگيريد. اين شگفت انگيزترين چيز در نوشتن است. شما مي توانيد تا زماني که آن را درست به دست نياوريد، بازنگري و اصلاح کنيد!


منبع: +

داستان زندگي خود را به عنوان يک کتاب پرفروش بنويسيد

کنيد ,مي ,يک ,داستان ,مورد ,دهيد ,خود را ,در مورد ,را به ,شما را ,که در

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انواع فایلهی فتوشاپ و پروژه درسی اداری گرافیک اخبار جدید دانلودها مطالب اینترنتی زبان و ادبیات انگلیسی Download city وبلاگ آچیلان در | درب اتوماتیک | درب های اتوماتیک | درب و پنجره دوجداره روزنگاری پریشان